حکایت...ولی به حق

 

ولیِّ به حق

 

ظهر بود و خورشید رسیده بود به وسط آسمان. مامون مهمانی عزیز داشت. خدمتکاران بساط عیش و نوش و غذا های لذیذ را پهن کردند و همگی از سرا بیرون رفتند.
مامون در حالی که دستش را روی شکمش تکیه داده بود و داشت تکه گوشتی را به دندان می کشید، خطاب به  یکی از زیردستانش گفت: چند بیتی در مدح و منقبت علی بن موسی الرضا (ع) بخوان!

مرد آرام جلو آمد و بعد از اینکه صدایش را صاف کرد، این دو بیت را خواند:

سقيا به توس من اضحى بها قطغا
من عترة المصطفى القى لنا حزنا
اعنى اباالحسن الماءمون ان له حقا
على كل من اضحى بها شحنا

 

بقیه در ادامه مطالب

ادامه مطلب

موضوعات: متفرقه , ,
[ 16 / 2 / 1394 ] [ 18 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 540 ] [ نظرات () ]
آخرین مطالب
فطرس (1395/02/22 )
مولا (1394/11/20 )
یا... (1394/11/05 )
ای مسیح من... (1394/10/21 )
کبوترانه (1394/10/13 )
صفحات وب